از دیدارت باز میگردم
با دستهایی که در دستانم جا مانده
و حرفهایی که در دهانم ...
از دیدارت باز میگردم
با چشم هایی که
راه خانه را نمی شناسد
کسی در رگهایم راه میرود
کسی در قلبم میایستد
و درجیب هایم دستی است
که بوی عشق میدهد ...
در آیینه نگاه میکنم
و فقط تو را می بینم ...
مریم ملک دار